محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ هیچ چیزی از عظمت تالاب هورالعظیم باقی نمانده است. عظمتی که میتوانست هم زمان شکوه و جذابیت این نقطه از طبیعت به غایت زیبای کشورمان را به رخ هربینندهای بکشاند. تصاویری که در روزهای گذشته از وضعیت وخیم این تالاب در فضای مجازی دست به دست شد و همچنان میشود، میتواند روان هر بیننده را رنجور کند و آه و افسوس عمیقی را از نهاد او برآورد. همچنین سؤالهای بزرگی را در ذهن بسیاری پدید آورد که در سالهای گذشته چه بر سر این تالاب آمده که حال وروز امروز آن این است؟
انبوه ماهیهایی که بی جان بر کف خشک تالاب افتاده اند، برای چیست؟ چرا گاومیشهای بخت برگشتهای که اینجا زندگی میکنند، باید در دمای ۵۰ درجه در لجن زاری از آخرین قسمتهای بازمانده تالاب دست وپا بزنند؟ یعنی طبیعی است که همه تقصیرها را گردن طبیعی بودن این قبیل اتفاقات بیندازیم؟ آیا واقعا وقت آن نرسیده است که آنهایی که صدایشان به جایی میرسد و میتوانند حرکتی انجام بدهند، برای بهبود حال این آب و خاک کاری کنند؟
هورالعظیم، بزرگترین تالاب مرزی کشور و تالابی مشترک بین ایران و عراق که دوسوم مساحت آن در عراق قرار دارد، در همه روزهای گذشته یکی از موضوعهای محوری رسانهها و مطبوعات بوده است. تالابی که از رودخانه کرخه و انشعابات آن تغذیه میشود و منتشرشدن عکسهای ناراحت کنندهای از خشکی و نابودی ماهیها و گاومیشهای در حال تلف شدن آن، واکنشهای کاربران فضای مجازی و دوستداران محیط زیست را در پی داشت.
بسیاری گله کردند که چرا به این سرمایه ملی توجهی نمیشود و عدهای دیگر هم با هشتگهایی مانند حقابه هورالعظیم را آزاد کنید، سعی کردند در حد توانشان گامی برای بهبود این وضعیت بردارند. زهرا کشوری، خبرنگار حوزه محیط زیست، مدتی پیش در توئیتی نوشت: «آب را به روی هورالعظیم بستند و هزاران ماهی مردند. طبق قانون بعد از تأمین آب شرب، حقابه محیط زیست باید پرداخت شود.
خبرهایی از رهاسازی آب به گوش میرسد. اگر درست هم باشد، امیدی به رسیدن آب به پایین دست نیست.» این واکنشها البته جنبههای دیگری هم پیدا کرد. یکی از فعالان محیط زیست خوزستان از این خبر داده بود که: «با تلاش فعالان محیط زیست و حمایت مدیریت باشگاه فولاد خوزستان، تعدادی بنر با موضوع هورالعظیم در ورزشگاه فولاد آرنا نصب شد تا در بازی فولاد و پرسپولیس مقابل دوربینهای صداوسیما قرار بگیرند و صدای العطش ساکنان هور به گوش مرکزنشینان برسد.» در این میان بودند کاربرانی هم که با زبانی طعنه آمیز یادی از جنگل سوزیهای استرالیا کردند و خطاب به خود هورالعظیم نوشتند: «اگر کسی راجع بهت حرف نمیزنه، چون اسمت مثل جنگلهای استرالیا و آمازون و حیوونات مثل کوالا و کانگوروها باکلاس نیست.»
بعد از موج واکنشهای منفی کاربران و اعتراضهای پی درپی فعالان زیست محیطی در شبکههای اجتماعی و پیامدهای جبران ناپذیر و دردآوری که یقه گونههای جانوری این خطه را گرفت، سرانجام مسئولان قدم کوچکی برداشتند. آن گونه که در خبرها به گوش رسید، آب سد کرخه که حقابه این تالاب را تأمین میکند و در ورودی آن قرار دارد، برای بهبود حال هورالعظیم رهاشد. با این حال، به نظر میرسد همین اقدام کوچک هم آن چنان که باید، اساسی نبود و انتقادهایی را در پی داشته است. یکی از کارشناسان این حوزه در گفت وگویی با ایسنا، از این گفت که آب رهاسازی شده ویژگیهای آب مطلوب برای تالابها را ندارد. حسین رفیع علت این نامناسب بودن را چنین توضیح میدهد: «آب ته نشین شده پشت سدها برای تالابها مناسب نیست.
جریانهای سیلابی و جریانهایی که به همراه خود املاح را به تالاب وارد میکنند، علاوه بر اینکه آب تالاب را تأمین میکنند، مواد مغذی را وارد تالاب میکنند، ولی وقتی آب پشت سدها را رها میکنیم، اگر در بهترین حالت به تالاب هم برسد، ارزش غذایی لازم را ندارد. البته همین آب هم به طور کامل تخصیص داده نمیشود، به ویژه در سالهایی مثل امسال که بارش کم شده است.» این اعتراضها همچنان هم ادامه دارد. در تازهترین واکنشها به وضعیت هورالعظیم و حقابه کرخه، دوباره بسیاری از فعالان محیط زیستی و خبرنگاران از سد کرخه و دز خوزستان بازدید کردند تا از نزدیک شاهد احوالات این روزهای آنها باشند. بازدیدی که البته بعد از اتفاق تلخی که برای اتوبوس خبرنگاران عازم به ارومیه افتاد و به ازدست رفتن جان ۲ تن از آنها انجامید، این بار به همراهی پلیس راهور با اتوبوس خبرنگاران منجر شد.
پیامدهای ناراحت کننده بی آبی این تالاب علاوه بر ازدست رفتن انبوه آبزیان، به سقط جنین گاومیشها منجر شد. با وجود همه این اتفاقات، واکنش مسئولان این حوزه هم مثل بیشتر وقتها فقط در حد ابراز نگرانیها و هشدار باقی ماند. در این میان، مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان هم با تأثیر از کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست که درباره آتش سوزی جنگلها گفته بود این امر طبیعی است، درباره وضعیت تالاب هورالعظیم گفت: «خشک شدن بخشی از تالابها به عنوان چرخهای از زندگی تالابها در همه آبهای جهان قابل قبول است و این اتفاق طبیعی است.» فارغ از اینکه پس چرا سهم عوامل دیگری مثل بی توجهی به جغرافیای منطقه و اکوسیستمی که در نتیجه دخل وتصرفهای صنعتی و انسانی تغییر پیدا کرده است، در این بین نادیده گرفته میشود؟ مگر غیر این است که این دخالتها سبب تشدید پیامدهای اتفاقات طبیعی مانند خشک سالی، گرمای هوا و بی آبی میشود؟